سنابل. [ س َ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ سنبلة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به سنبل و سنبلة شود.
فرهنگ عمید
= سُنبل
فرهنگ فارسی
( اسم ) کار سرسری سطحی .
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی سَنَابِلَ: خوشه های گندم (جمع سنبل وسنبل در اصل به معنای پوشاندن است ، و اگر خوشه گندم را سنبل نامیدهاند ، به این جهت بوده است که سنبل ، دانههای گندم را در غلافهائی که دارد میپوشاند ) ریشه کلمه: سبل (۱۸۱ بار)سنبل (۵ بار)