لغت نامه دهخدا سحال. [ س ُ ] ( ع مص ) بانگ کردن استر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).سحال. [ س ُ ] ( ع اِ ) آواز که بر سینه خر گردد وقت بانگ کردن. ( منتهی الارب ). آواز که در سینه خر گردد. ( اقرب الموارد ).سحال. [ س ِ ] ( ع اِ ) لگام. ( اقرب الموارد ). لگام و چوبی که در دهن بزغاله کنند تا شیر نمکد. ( منتهی الارب ).
دانشنامه عمومی سحال ( به عربی: سحال ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه تمانعه واقع شده است. سحال ۳۶۱ نفر جمعیت دارد.