سامله

لغت نامه دهخدا

سامله. [ م ِ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 21هزارگزی شمال خاوری دیز گران و 3هزارگزی باقله پایین. هوای آن سرد و دارای 370 تن سکنه است. آب آن جا از چشمه و زه آب رودخانه باقله تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوب ، توتون ، میوه جات لبنیات. شغل اهالی زراعت و قالیچه ، جاجیم بافی و راه آن مالرو است. تابستان از سنقر، گل سفید، خانقاه اتومبیل می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
سامله. [ م ِ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 46هزارگزی خاور کرمانشاه و 4هزارگزی سراب فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای 170 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه محلی تأمین میشود و محصول آن غلات ، حبوب ،صیفی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است و در تابستان از طریق سراب فیروزآباد اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال اعداد فال اعداد