زریک

لغت نامه دهخدا

زریک. [ زِ ] ( اِ )بمعنی زرشک باشد و به عربی انبرباریس خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به زرشک شود.
زریک. [ زَ ] ( اِ ) طلائی مساوی دریک. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1494 و 1495 شود.

فرهنگ فارسی

طئی

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:دریک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم