روان گرد

لغت نامه دهخدا

روان گرد. [ رَ گ ِ ] ( اِ مرکب ) بمعنی شهر روان که افلاک باشند و عالم ملکوت ، و گرد بمعنی شهر است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). ملکوت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به روان کردشود. || قوت و توانایی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بمعنی شهر روان که افلاک باشند و عالم ملکوت و گرد بمعنی شهر است قوت و توانایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم