رخ افروز

لغت نامه دهخدا

رخ افروز. [ رُ اَ ] ( نف مرکب ) رخ افروزنده. که رخ افروخته دارد. که روی بیفروزد. سرخ روی. قرمزروی. زیباروی :
گل که سلطان فصل نوروز است
در میان همه رخ افروز است.( از ترجمه محاسن اصفهان ص 100 ).

فرهنگ فارسی

رخ افروزنده که رخ افروخته دارد

فرهنگ اسم ها

اسم: رخ افروز (دختر) (فارسی)
معنی: روشن کننده چهره، شادی آور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی