دیر روی

لغت نامه دهخدا

دیرروی. ( نف مرکب ) دیررو. دیر روینده. آن تخم که دیر از خاک سرزند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دیر رو . دیر روینده . آن تخم که دیر از خاک سر زند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ