دندان دراز

لغت نامه دهخدا

دندان دراز. [ دَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) دندان بزرگ.بزرگ دندان. || حریص. ( غیاث ) ( آنندراج ).
- دندان دراز گردانیدن ؛ کنایه از حریص گردانیدن و در طمع انداختن. ( آنندراج ) :
شکرپاره با نوک دندان براز
شکرخواره را کرده دندان دراز.نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم