دست زنان

لغت نامه دهخدا

دست زنان. [ دَ زَ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال دست زدن. در حال کف زدن. و رجوع به دست زدن شود : چون زنان رقاص پای کوب و دست زنان. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 28 ).
من اگر دست زنانم نه ازین دست زنانم.مولوی ( از انجمن آرا ).دست در دامن هر خارعلایق مزنید
تا برآئید از این خرقه تن دست زنان.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

در حال دست زدن در حال کف زدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم