درایش

لغت نامه دهخدا

درایش. [ دَ ی ِ] ( اِمص ) اسم مصدر از دراییدن. تأثیر. اثر کردن. ( برهان ) ( آنندراج ). سرایت. ( ناظم الاطباء ) :
همه آزمایش همه پرنمایش
همه پردرایش چو گرگ طرازی.مصعبی ( از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384 ).

فرهنگ فارسی

اسم مصدر از دراییدن تاثیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ابجد فال ابجد فال درخت فال درخت