خیناگر

لغت نامه دهخدا

خیناگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) سازنده. مغنی. مطرب. ( ناظم الاطباء ). چرگر. شادی. ( یادداشت مؤلف ). اما کلمه ظاهراً صورت دگرگون شده خنیاگر است.

فرهنگ فارسی

سازنده مغنی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا استخاره کن استخاره کن