خورد و خواب

لغت نامه دهخدا

خورد و خواب. [ خوَرْ / خُرْ دُ خوا / خا ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خور و خواب. عمل خوردن و خوابیدن :
شه آن به بر دانش آرد شتاب
نباید که بفْریبدش خورد و خواب.نظامی.مشو چون خر بخورد و خواب خرسند
اگر خود گربه باشد دل در او بند.نظامی.چهل روز باشد که بی خورد و خواب
ستیزیم با ابر و با آفتاب.نظامی.چو آسود روزی دو شاه از شتاب
ستد داد دیرینه از خورد و خواب.نظامی.چو انسان نداند بجز خورد و خواب
کدامش فضیلت بود بر دواب.سعدی ( بوستان ).همه همت من مقصور بر خورد و خواب بود. ( انیس الطالبین ).

فرهنگ فارسی

خور و خواب عمل خوردن و خوابیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه