خضروش

لغت نامه دهخدا

خضروش. [ خ ِض ْرْ وَ ] ( ص مرکب ) شبیه خضر. کنایه از پیری :
سبزه خضروش جوانی یافت
چشمه آب زندگانی یافت.نظامی.

فرهنگ فارسی

شبیه خضر کنایه از پیری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت فال مکعب فال مکعب