خداوند مرز

لغت نامه دهخدا

خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان. سرحددار. سنوردار :
تو گفتیم باشی خداوند مرز
که این مرز را از تو دیدیم ارز.فردوسی.

فرهنگ فارسی

مرزدار مرزبان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال اوراکل فال اوراکل فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه