لغت نامه دهخدا حسن شناس. [ ح ُ ش ِ ] ( نف مرکب ) زیباشناس. اهل ذوق : از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود.حافظ.