جوعی

لغت نامه دهخدا

جوعی. [ ج َ عا ] ( ع ص ) مؤنث جوعان. زن گرسنه. ( مهذب الاسماء )( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جوعان شود.

فرهنگ فارسی

مونث جوعان زن گرسنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تماس فال تماس فال نخود فال نخود فال عشقی فال عشقی