جفت طلب

لغت نامه دهخدا

جفت طلب. [ ج ُطَ ل َ ] ( نف مرکب ) گشن. به گشنی آمده. مست. جفت جوی. جفت خواه. حیوانی که در جستجوی جفت باشد. مردی که جویای جفت و همسر باشد. رجوع به جفت جوی و جفت خواه شود.

فرهنگ فارسی

گشن به گشنی آمده مست جفت جوی جفت خواه حیوانی که در جستجوی جفت باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب فال سنجش فال سنجش