تیغ ور

لغت نامه دهخدا

تیغور. [ وَ ] ( ص مرکب ) تیغدار. شمشیرزن :
بسته و خسته روند تیغوران پیش او
بسته به شست سبک خسته به گرزگران.خاقانی.

فرهنگ فارسی

تیغ دار شمشیر زن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم