تند تاز

لغت نامه دهخدا

تندتاز. [ ت ُ ] ( نف مرکب ) سریعالسیر. سخت دونده. تیزتک :
نشست از بر باره تندتاز
همی رفت و با او بسی رزمساز.فردوسی.همانگه پدید آمد از دشت باز
سپهبد برانگیخت آن تندتاز.فردوسی.|| خشمناک و غضبناک و پر از خشم. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تند شود.

فرهنگ فارسی

سریع السیر ٠ سخت دونده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم