تعوذ

لغت نامه دهخدا

تعوذ. [ ت َ ع َوْ وُ ] ( ع مص ) اندخسیدن. ( منتهی الارب ). اندخسیدن و پناه دادن و پناه گرفتن. ( ناظم الاطباء ). پناه گرفتن و اعوذباﷲ گفتن و اندخسیدن. ( آنندراج ). اعتصام و پناه گرفتن به چیزی. ( از اقرب الموارد ). بازداشت خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ).

فرهنگ عمید

پناه بردن، پناه گرفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ