تعرض کردن

لغت نامه دهخدا

تعرض کردن. [ ت َ ع َرْ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخالفت و ممانعت نمودن و بازداشتن و دست درازی کردن. ( ناظم الاطباء ). آسیب رسانیدن. آزار دادن. گزند رسانیدن : آواز دادم قوم خویش... ایشان را گفتم گواه باشید که من پیغام امیرالمؤمنین معتصم میگذارم ، بر این امیر بوالحسن افشین که میگوید بودلف قاسم را مکش و تعرض مکن و بخانه بازفرست که اگر وی را بکشی ترا بدل وی بکشند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 173 ). || نشان کردن در حساب ، در جایی که احتمال سهو و خطا باشد. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعرض شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بکار پرداختن.۲ - دست درازی کردن . ۳ - پرخاش کردن عتاب کردن . ۴ - روی برگردایندن از .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم