تصیح

لغت نامه دهخدا

تصیح. [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) خشک شدن گرفتن تره از سر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).تصوح تره. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تصوح شود.
تصیح. [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) ( از «ص وح » ) پراکندگی موی و پریشانی آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). لغتی است در تصوح. ( منتهی الارب ). و رجوع به تصوح شود.

فرهنگ فارسی

پراکندگی موی و پریشانی . لغتی است در تصویح .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم