تخ تخ

لغت نامه دهخدا

تخ تخ. [ ت ِ ت ِ ] ( صوت ) در زبان شیرخوارگان ، از دهان بیرون کن ! از دهان بیرون کن ! آوازیست که به شیرخوارگان بیرون کردن چیزی را از دهان خواهند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
تخ تخ. [ ت ِ ت ِ ] ( ع صوت ) کلمه ای است که ماکیان را بدان زجر کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

کلم. است که ماکیان را بدان زجر کنند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم