بیستگان

لغت نامه دهخدا

بیستگان. ( ص مرکب ) بیست بیست. ( یادداشت مؤلف ). به دسته های بیست تائی. بیست تا بیست تا : لشکر از جهت نان و خان دمان دهگان و بیستگان در گریختن آمدند. ( راحةالصدور راوندی ).

فرهنگ فارسی

بیست بیست ٠ به دسته های بیست تائی ٠ بیست تا بیست تا ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس