بهام

لغت نامه دهخدا

بهام. [ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ بَهْمَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
- سعدالبهام ؛ منزلی است از منازل قمر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جمع بهمه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شمع فال شمع