بزرگ نسب

لغت نامه دهخدا

بزرگ نسب. [ ب ُ زُ ن َ س َ ] ( ص مرکب ) طرماح. عصر. ( منتهی الارب ). بزرگ نژاد. بزرگ زاده. با نسب عالی :
هوای صحبت آن ماهروی غالیه موی
هوای خدمت آن خواجه بزرگ نسب.فرخی.

فرهنگ فارسی

طرماح عصر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم