القرح

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
قرح (۳ بار)
(بروزن فلس) زخم. «قَرَحَهُ قَرْحاً: جَرَحَهُ وَ شَقَّهُ» راغب گوید:قَرْح به فتح اول جراحتی است که از خارج رسد مثل زخم شمشیرو قُرْح به ضم اول جراحتی است که از درون برخاسته مثل دمل، و به قولی به فتح اول زخم و به ضم آن درد زخم است. طبرسی از ابوعلی و ابوحسن هر دو را مصدر نقل کرده، المنار از ابن جریر نقل کرده که قَرْح به فتح اول شامل قتل و جرح است . آیه در باره جنگ احد است که عده‏ای از مسلمانان کشته و عده‏ای زخمی شدند. یعنی: اگر به شما زخمی رسید و در «اُحُد» شکستی دیدید، نظیر آن به مشرکین در«بدر» رسید و این روزها را میان مردم می‏گردانیم و شکست و فتح هر دوره نصیب قومی می‏شود. المیزان گوید: در این تعبیر مسلمانان همه یک جسد فرض شده‏اند و گویی زخم به یک بدن وارد شده است و در واقع عبارت بود از قتل عده‏ای و جرح عده‏ای دیگر و فوت پیروزی از آنها... نگارنده: احتمال قوی می‏دهم که اصابت قرح کنایه از شکست است چنانکه با مقایسه به شکست مشرکین در«بدر» روشن‏تر می‏شود «قرح» را درآیه به فتح قاف و کسر آن خوانده‏اند. * . آیه در باره تعقیب مسلمین است که بعد از ماجرای«اُحُد» مشرکین خواستند به مدینه بگردند ولی مسلمین آنها را تعقیب کردند احتمال فوق در این آیه نیز جاری است، این لفظ فقط سه بار در قرآن آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم