لغت نامه دهخدا
اسنوی. [ اِ ن َ وی ی ] ( اِخ ) شیخ فقهای مصر بود. متوفی بسال 773 هَ. ق. ( حبیب السیر چ هند ج 3 جزو2 ص 9 ).
اسنوی.[ اِ ن َ وی ی ] ( اِخ ) احمد یحیی ( شیخ... ). قاضی محکمه دسوق الشرعیة. او راست : نزهةالرائض فی علم الفرائض و آن شرحی است بر مقدمه عبدالحافظبن عبدالحق بن اسماعیل بن علی الحجاجی الاقصری موسوم به مصباح الاسرار الفوائض فی علم الفرائض در مطبعةالموسوعات بسال 1323 هَ. ق. طبع شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 445 ).
اسنوی. [ اِ ن َ وی ی ] ( اِخ ) جمال الدین ابومحمد عبدالرحیم بن الحسن بن علی بن عمربن علی بن ابراهیم الاموی الاسنوی ( او الاسنائی الشافعی ) ( قاضی... ). مولد او اِسنا بسال 704 هَ. ق. وی در سنه 721 به قاهره رفت و حدیث شنید و به کسب علوم پرداخت و فقه از سبکی و سنباطی و قزوینی و وجیزی و جز آنان و نحو از ابوحیان آموخت و کتاب تسهیل را بر او قرائت کرد، و علوم عقلیه را از تستری و قونوی و جز آنان فراگرفت و در فقه و اصلین و عربیت ماهر شد و ریاست شافعیه بدو منتهی گردید و در دیار مصر مشارالیه شد و به تدریس و افتاء پرداخت وطلبه بسیار بر او گردآمدند و ازو بهره ها بردند. اوراست : جواهرالبحرین فی تناقض الحبرین. و التنقیح علی التصحیح. و شرح منهاج البیضاوی که بهترین و سودمندترین شرحهای آنست. و المهمات که درباره آن گفته اند:
ابدت مهماته اذ ذاک رتبته
ان المهمات فیها یعرف الرجل.
و التمهید. و طبقات الفقهاء. و طرزالمحافل. و کافی المحتاج فی شرح المنهاج ای منهاج النووی و جز آن. وی در قاهره به فجاءة درگذشت و گروه بسیار به تشییع جنازه او حاضر شدند و او را بسمت ولایت میشناختند و قرب مقابر صوفیه مدفون گردید. از کتب او نهایةالسؤل شرح منهاج الوصول ، در هامش کتاب التقدیر و التحبیر تألیف ابن امیر حاج در بولاق بسال 1316-1317 هَ. ق. طبع شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 445 و446 ). و رجوع به روضات الجنات ص 439 و عبدالرحیم بن حسن شود.
اسنوی. [ اِ ن َ وی ی ] ( اِخ ) عبدالرحیم. رجوع به اسنوی جمال الدین ابومحمد عبدالرحیم بن حسن... اسنوی و روضات الجنات ص 439 شود.
اسنوی. [ اِ ن َ وی ی ]( اِخ ) عمادالدین محمدبن الحسن بن علی القرشی الاموی الاسنوی الاشعری. برادر شیخ جمال الدین اسنوی سابق الذکر است. مولد وی سال 695 هَ. ق. است. او فقیه و امام در اصلین و خلاف و جدل و تصوّف و نظار و بحاث و مردی بی تکلف بود. نزد پدر خویش فقه و فرائض و حساب آموخت و در این علوم مهارت یافت و سپس بقاهره رفت و از مشایخ آن شهر و در حماة از شرف بارزی کسب علم کرد. ترجمه برادر خویش را در طبقات خود آورده و ثنای بسیار گفته ، از آنجمله گوید: و لم یکن له فی الاصلین و الخلاف و الجدل نظیر بل و لا من یقاربه فی ذلک. او راست : مختصری در علم جدل بنام المعتبر فی علم النظر. و حیاةالقلوب فی التصوف. وی بشرح منهاج بیضاوی شروع کرد و گویند برادر وی آنرا کامل کرد. بسال 764 درگذشت و در تربت برادر بمقبره صوفیه مدفون شد. از آثار او حیاةالقلوب فی کیفیةالوصول الی المحبوب ( در تصوف ) در هامش قوت القلوب فی معاملة المحبوب تألیف ابی طالب مکی و آن در مصر بسال 1310 هَ. ق. طبع شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 446 و 447 ).