لغت نامه دهخدا اذهان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ذِهن.اذهان. [اِ ] ( ع مص ) فراموشانیدن از... || مشغول کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). مشغول کردن از: اذهننی عنه ؛ فراموش گردانید مرا از آن و مشغول کرد.