الوک

لغت نامه دهخدا

الوک. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) پیغام. ( مهذب الاسماء ). رسالت. ( اقرب الموارد ). نامه و خبر و پیغام. ( آنندراج ). اَلوکَة. ( اقرب الموارد ): هذا علوج صدق و الوک صدق. ( نشوءاللغة العربیة ص 20 ). || قاصد و ایلچی و رسول. ( آنندراج ). پیغامبر. عَلوج.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پروانه . ۲ - پیغام .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم