دانشنامه اسلامی
سجد (۹۲ بار)
سجود در لغت به معنی تذلّل، خضوع و اظهار فروتنی است راغب گوید «السجود اصله التطامن و التذلّل» طبرسی فرموده: سجود در لغت خضوع و تذلّل است و در شرع عبارت است از گذاشتن پیشانی بر زمین. صحاح و قاموس نیز اصل آن را خضوع گفتهاند. در شریعت اسلام سجده بر غیر خدا حرام است و آن گذاشتن اعضاء هفتگانه (پیشانی، کف دستها، زانئها و سر انگشتان بزرگ دو پا» بر زمین است و اهمّ آنها گذاشتن پیشانی است. سجود مصدر و جمع ساجد هر دو آمده است مثل . و مثل . رکّع جمع راکع و سجود جمع ساجد است، چنانکه سجّد نیز جمع ساجد است . مسجد اسم مکان است یعنی محل سجده و آن از قاعده معروف مستثنی است زیرا قائده اسم زمان و مکان از ثلاثی مجرّد اگر عین اسم مضارع آن مضموم یا مفتوح باشد مفعل به فتح (ع) است مثل مطبخ و مذیح و اگر عین مضارع مکسور باشد قائده آن مفعل است به کسر (ع) مثل منزل و مجلس، یازده کلمه در زبان عرب بر خلاف این قاعده آمده با آنکه عین مضارع آنها مضموم است. عین اسم زمان و مکانشان مکسور آمده مثل مسجد مشرق، مغرب... (مقدمه المنجمد). در اقرب گوید: گفته شده مسجد اسم موضع عبادت است خواه در آن سجده شده یا نه و اگر نظر به معنای فعل باشد مسجد (به فتح ج) گفته میشود و آن مذهب سیبویه است. به هر حال مسجد مکان سجده و عبادت است نحو ، . جمع مسجد مساجد است مثل . مساجد به معنی مواضع سجود از اعضاء بدن نیز آمده در کافی کتاب جنائز باب تحنیط المیّت روایت 15 چنین است: از امام صادق علیه السلام از حنوط میّت پرسیدم؟ فرمود: «اِجْعَلْهُ فی مَساجِدٍ» یعنی حنوط را در اعضاء سجود او قرار بده. در بیشتر آیات قرآن سجود در معنای اوّلی به کار رفته مثل . ظاهراً مراد آن است که به حالت تواضع و خضوع به یوسف افتادند. یوسف آن وقت وزیر دارائی مصر بود و پدر و مادرش روی مقررات به او تواضع کردند راغب نقل کرده: سجود بر سبیل خدمت در آن روزگار جایز بود. ولی احتیاج به این سخن نیست و آنچه گفته شد کافی است معنی آیه آن نیست که مثل سجده نماز به سجده افتادند و کار حرامی کردند و گرنه قرآن به صورت قبول نقل نمیکرد. همینطور است سجده ملائکه به آدم که در بسیاری از آیات آمده ، اعراف:11، اسراء:61، کهف:50. نا گفته نماند طبق آیات بقره خداوند به ملائک فهماند که جانشینی در روی زمین خواهد آفرید، ملائکه از درک مطلب درمانده و خودشان را لایق چنین امر دیدند و گفتند «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» خداوند آنها را متوجه فرمود که ساختمان وجود آنها برای چنین امری آفریده نشده است گرچه بندگان محترم و مطیع امر خدایند «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِ الْقَوْلِ» و چون آدم کارهای بخصوصی انجام داد ملائک پی بردند که کار آدم از آنهاساخته نیست. خداوند فرمود: پس به آدم خضوع و سجده کنید. نظیر آن است که زید به عمرو بگوید: میداند، عمرو بگوید: نه اینطور نیست من لیاقت این کار را دارم آنگاه حسن پیش عمرو ماشینی را طوری براند که عمرو از آن عاجز باشد در این صورت زید بگوید: حالا به حسن سجده و خضوع کن و اقرار کن که او بهتر از تو است به عقیده نگارنده غرض از سجده ملائکه به آدم همین خضوع و اقرار به قابلیت و لیاقت خلافت بوده است نه سجود معروف نماز تا بگوئیم: سجده بر غیر خدا جایز نیست پس معنای این سجده چه بوده است؟ وانگهی سجده معروف نتماز در آن وقت نبوده تا درباره آن صحبت شود و قرآن آن را به صورت قبول نقل میکند. اللّه العالم. در قران مجید به معبد اهل کتاب نیز مسجد گفته شده مثل . میدانیم که وقت نزول قرآن مسجد اقصی از معابد اهل کتاب بود. ایضاً آیه . که قضیّه راجع به اصحاب کهف و پیش از نزول قرآن است و مراد کلیسا است ایضاً . مسجد ضرار قبا دهی است در دو میلی مدینه که رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم در هجرت به آنجا وارد شد و در آنجا مسجدی ساخت و آن اوّلین مسجدی است که در اسلام ساخته شد و آن را احترام بخصوصی است «لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ اَوَّلِ یَوْمٍ...» این مسجد منتسب به بنی عمرو بن عوف است که در قبا ساکن بودند. جماعتی از منافقان از بنی غنم بن عوف بر آنها حسد برده در کنار مسجد قبا مسجدی ساختند و چون از آن فراغ شدند پیش حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم آمده گفتند: یا رسول اللّه مسجدی ساختهایم برای ناتوآنهاو اهل حاجت که نمیتوانند به مسجد قبا بروند و نیز میخواهیم در فصل سرما و باران از آن استفاده کنیم، دوست داریم که تشریف آورده در آن نماز بخوانید و از خدا برکت بخواهید (نماز خواندن آن حضرت دلیل رسمیّت آن در مقابل مسجد قبا بود) حضرت در آن موقع مشغول مقدمات سفر تبوک بود فرمود: الان در پای سفرم اگر بر گشتم انشاء اللّه آمده و برای شما نماز میخوانیم. و ضمناً ابو عامر راهب که از دشمنان آن حضرت و از دشمنان اسلام بود به اهل آن مسجد نامه نوشت که: آماده شوید و مسجدی بسازید من پیش قیصر روم میروم با لشکری وارد مدینه خارج میکنیم. منافقان در انتظار ورود ابو عامر بودند و میخواستند از ان مسجد استفاده کنند لذا قرآن آن مسجد را مسجد ضرار خواند مسجدی که به ضرر اسلام و برای کفر و ایجاد تفرقه و کمین گاه دشمن اسلام ساخته شده بود. رسول خدا صلی اللّه علیه و اله وسلم چون از تبوک برگشت آیات وحی ماجری را خبر داد و حضرتش را از رفتن و نماز خواندن در آن نهی کرد و مسجد قبا را ستود. آن حضرت به چند نفر دستور داد رفته آن مسجد را ویران کرده و محلش را مزبله نمودند اینک آیات: . . سجده همان است که درباره ملائکه گفته شد، یعنی آیا خضوع و تذلّل کنم بر آن کس که از گل آفریدی؟! باز ظاهراً مراد خضوع و تذلّل است نه سجده نماز و شاید هم سجده متعارف باشد و مؤید آن و جوب سجده متعارف است با خواندن و یا شنیدن این آیه، . نجم به معنی گیاه و شجر درخت است آنها نیز به خدا خضوع و تذلل میکنند. . در این آیه نیز معنای لغوی منظور است . سجده موجودات آیاتی داریم که از سجده موجودات نسبت به خداوند حکایت میکنند مثل . مراد از سجود خضوع و پیروی از قوانین طبیعی حق است که همه به آن قوانین خاضع اند. به نظر المیزان سجده طوعی آنها در مقرراتی است که موافق طبع آنها و سجود کرهی در ناملائمات است از قبیل مرگ، مرضها و فنا و غیره علی هذا هر که در آسمانها و زمین است خاضع اراده و مشیّت و مقررات خدائی است در بعضی با اکراه حتی سایههای آنها در قبل از ظهر و بعد از ظهر و در حرکت و تمایل خاضع خداوند است. ایضاً . آیه گذشته درباره عقلا است ولی این آیه اعم از آن است مگر آنکه «من» در آیه اول به غیر عقلا نیز شامل باشد به قرینه آنکه همه موجودات نسبت به خدا شاعر و عاقل اند. ایضاً . نا گفته نماند کلمه «وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ» در صدر آیه شامل تمام مردم است با در نظر گرفتن آن روشن میشود که مراد از «وَ کَثیرٌ مِنَ النّاسِ» که عطف بر «مَنْ فی السَّموات» است سجده بخصوصی است غیر از آن سجده اوّلی و قهراً مراد از آن سجده تشریعی است یعنی همه آنانکه در اسمانها و زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین است و افتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان، به خداوند خاضع اند و در این میان بسیاری از مردم از قوانین و تشریع خداوند نیز پیروی میکنند و بر بسیاری از آنان که اطاعت نمیکنند عذاب خدا حتمی است (المیزان). ولی باز معلوم نیست که مراد از سجده کثیری از مردم سجده معروف نماز باشد و شاید مراد مطلق خضوع و اطاعت از فرامین خدا باشد. سجدههای واجی قرآن سجده های .اجب قرآن مجید در چهار آیه است که به محض خواندن یا شنیدن یکی از آنها بلافاصله واجب است به سجده افتاد چهار آیه فوق از این قرار اند: 1- . 2- . 3- . 4- . طبرسی رحمة اللّه در آخر اعراف ذیل آیه «وَلَهُ یَسْجُدُونَ» میگوید: در وجوب و استجاب سجده تلاوت اختلاف است ابوحنیفه آن را واجب میداند و نزد شافعی مستحب موکد است اصحاب ما نیز چنین گفتهاند. از این سخن معلوم میشود که تمام سجدههای قرآن در رأی امامیّه مستحب مؤکّد است. ولی مطلب این طور نیست. در ذیل سوره الم سجده چیزی نگفته و در ذیل آیه فصّلت گوید: از ائمه ما روایت شده که محلّ سجده «اِنْ کُنْتُمْ اِیّاهُ تَعْبُدُونَ» است و در ذیل آیه نجم گوید: آیه دلالت دارد که در اینجا سجده واجب است چنانکه اصحاب ما گفتهاند و در ذیل آیه علق فرموده: سجده در اینجا واجب است و آن از عزائم میباشد از عبدااّه بن سنان از اباعبداللّه علیه السلام نقل است که فرمود: عزائم عبارت اند: آلم تَنْزیل، حم السَّجدة، وَالنَّجْمِ اذا هوی، اِقْرَءْ بَاِسْمِ رَبِّکَ و در غیر اینها در مجمع قرآن مستحب است و واجب نیست. از کلام اخیرش به نظر میآید که مراد از کلام ذیل اعراف سجدههای مستحبی قرآن است. به هر حال وجوب سجده در آن چهار آیه در شیعه اجماعی است و روایات آن در وسائل ابواب قرائه القرآن باب 42و43 مذکور است برای کثرت اطلاع به مستمسک عروه ج 6 ص 358 به بعد رجوع شود و در 11 محل از قرآن سجده تلاوت مستحب است سید در عروة فصل سائر اقسام سجود در مسئله 2 محل آنها را معین کرده است ولی شافعی همه سجدههای قرآن را که مجموعاً پانزده موضع است مستحب میداند و ابو حنیفه به وجوب همه رأی داده است . * . احتمال هست که مراد از مساجد معابد باشد یعنی معابد برای خداست غیر خدا را نخوانید و احتمال قویتر آن است که مراد عبادتهاست به مناسبت حال و محل یعنی تمام عبادتها برای خداست غیر خدا را عبادت نکنید چنانکه در مجمع از حسن نقل شده که مراد نمازهاست، روایت شده: معتصم از امام جواد علیه السلام از این آیه سؤال کرد فرمود: مراد از مساجد اعضاء هفتگانه سجده است (مجمع). * . بنی اسرائیل در صحرای سینا به حالت بیابان گردی و آزاد زندگی میکردند در صورت شهر نشینی مجبور بودند که از قوانین پیروی کنند و بدانند که از آزادی بیابان ساقط شده و پائین آمدهاند ظاهراً مراد آن است: از دروازه شهر وارد شوید در حالیکه به قوانین شهر نشینی خاضع اید و بگوئید: این یک نوع حطّه و پائین آمدن و محدودیّت است .