اکسیر رنگ

لغت نامه دهخدا

اکسیررنگ. [ اِ رَ] ( اِ مرکب ) کنایه از شراب. ( آنندراج ) :
بده به دست من اکسیررنگ ای ساقی
که همچو برگ خزان دیده است رخسارم.صائب تبریزی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از شراب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم