اوغان

لغت نامه دهخدا

اوغان. [ اَ ] ( اِ ) افغان و ناله و زاری. ( ناظم الاطباء ). رجوع به افغان شود.

فرهنگ فارسی

طایفه ایست که در مشرق ایران از حدود خراسان تا لب رود آمویه ( جیحون ) سکنی دارند . مردمی دلیر و جنگاورند . مذهب آنان سنی حنفی می باشد . افغانان به دو طایفه بزرگ تقسیم می شوند : افاغنه درانی که امروز زمام حکومت را در دست دارند و دیگر غلجایی ( غلیزایی ) که از نژادی مختلط تشکیل یافته اند و امروز عده آنان بالغ بر صد هزار خانوار می باشد . در افغانستان علاوه بر زبان فارسی که لغت ادب و کتابت است زبان [ پشتو ] ( از شعب مهم زبانهای ایرانی ) رواج دارد .
افغان و ناله و زاری

دانشنامه عمومی

اوغان (سراب). اوغان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان سراب واقع شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

طایفه ای از مغولان چادرنشین ناحیۀ جیرفت در قرون ۶ تا ۹ق. به درخواست سلطان جلال الدین سیورغتمش حاکم وقت کرمان و به دستور ارغون خان مغول به ولایت کرمان انتقال یافتند. ییلاق اوغانیان در بلوک اقطاع و قشلاق شان در جیرفت و رودبار بود. این طایفه، به جهت خدمات نظامی از پرداخت بعضی مالیات ها معاف بودند. اوغانیان پس از مدتی، خود به غارتگران بزرگ کرمان و نواحی اطراف تبدیل شدند. اوغانیان تا دورۀ مظفریان، مذهب مغولی خود را حفظ کرده بودند. میان این مردم و آل مظفر غالباً جنگ وستیز بود؛ با این همه، وصلت هایی نیز میان آنان صورت گرفت. مادر شاه شجاع و مادر بعضی از پسران شاه شجاع از اوغانیان بودند. اوغانیان جیرفت در ۸۱۰ـ۸۱۱ق به امیرزاده ابابکر، نوادۀ تیمور، پیوستند و در جنگ با سلطان اویس برلاس، حاکم کرمان، مغلوب شدند. تیرۀ کوچک اوغانی، از طایفۀ مهنی، نسب به اوغانیان کهن کرمان می برند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم