انجام گرفتن. [ اَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) صورت گرفتن و بپایان رسیدن و کامل شدن. ( ناظم الاطباء ). وقوع یافتن. خاتمه گرفتن. خاتمه پذیرفتن. ( یادداشت مؤلف ): عاشق همه رسوا به در انجمن عالم انجام نگیرد ره گر زانجمن اندیشد.عطار.
فرهنگ فارسی
صورت گرفتن و به پایان رسیدن و کامل شدن ٠ وقوع یافتن ٠