انجام گرفتن

لغت نامه دهخدا

انجام گرفتن. [ اَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) صورت گرفتن و بپایان رسیدن و کامل شدن. ( ناظم الاطباء ). وقوع یافتن. خاتمه گرفتن. خاتمه پذیرفتن. ( یادداشت مؤلف ):
عاشق همه رسوا به در انجمن عالم
انجام نگیرد ره گر زانجمن اندیشد.عطار.

فرهنگ فارسی

صورت گرفتن و به پایان رسیدن و کامل شدن ٠ وقوع یافتن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم