اناطه

لغت نامه دهخدا

( اناطة ) اناطة. [اِ طَ ] ( ع مص ) اناطه اناطةً؛ آویخت آنرا. ( ناظم الاطباء ). آویختن. معلق کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). تعلیق. ( از اقرب الموارد ). || اناط البعیر؛ به آماس نوطه گرفتار شد آن شتر. ( ناظم الاطباء ). نوطه. رسیده شدن شتر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || اناطت الارض ؛ بسیار شد در آن زمین درخت طلح و یا شوره گز. ( ناظم الاطباء ). بسیار شد درآن زمین درخت طلح و طرفاء. ( از شرح قاموس ). || موکول کردن. منوط کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(اِ طِ یا طَ ) [ ع . اباطة ] (مص م . ) ۱ - آویختن ، معلق کردن . ۲ - موکول کردن .

فرهنگ فارسی

آویختن، معلق کردن، منوط کردن، موکول کردن
( مصدر ) ۱ - آویختن معلق کردن . کردن منوط کردن .

دانشنامه آزاد فارسی

اِناطه
(در لغت به معنی منوط و موکول کردن) در اصطلاح حقوق، توقف رسیدگی و اظهارنظر دادگاه برای احراز و اثبات امر مشخصی در دادگاه دیگر. اناطه، به طور خاص در رسیدگی های کیفری به کار می رود و منظور آن است که اگر ضمن رسیدگی به امر کیفری، معلوم شود که اتخاذ تصمیم منوط است به امری که رسیدگی و اتخاذ تصمیم در مورد آن امر در صلاحیت دادگاه دیگری است، مرجع کیفری قرار اناطه صادر می کند و ذینفع مکلف است ظرف یک ماه موضوع را در دادگاه صالح پی گیری و گواهی آن را ارائه کند (مادۀ ۱۳ آیین دادرسی کیفری). مثلاً هرگاه ضمن رسیدگی به شکایت خیانت در امانت نسبت به ورقۀ سهام شرکت، مالکیت سهام یا نحوۀ صدور ورقۀ سهم محل اختلاف باشد، یا ضمن رسیدگی به شکایت تجاوز و تخریب منزل، حدود ثبتی آن مورد اختلاف باشد، رسیدگی و احراز مالکیت سهام یا تعیین حدود ملک موضوع شکایت در صلاحیت دادگاه حقوقی است. از این رو، دادسرا یا دادگاه کیفری، قرار اناطه صادر و رسیدگی کیفری را متوقف و موکول بر تعیین تکلیف امر تجاری (نحوۀ صدور سهام) یا امر حقوقی (مالکیت سهام) یا ثبتی (تعیین حدود) می کند.

ویکی واژه

اباطة
آویختن، معلق کردن.
موکول کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم