القصاص

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
قصص (۳۰ بار)
«قصاص» از مادّه «قَصّ» (بر وزن سدّ) به معنای جستجو و پی گیری از آثار چیزی است، و هر امری که پشت سر هم آید، عرب آن را «قصه» می گوید و از آنجا که «قصاص» قتلی است که پشت سر قتل دیگری قرار می گیرد این واژه در مورد آن به کار رفته است.
مقابله به مثل در جنایت عمدی. قصاص را از آن قصاص گویند که در تعقیب جنایت و در پی آن است (مجمع). . برای شما در قصاص زندگی هست ای عاقلان تااز قتل نفس بپرهیزید، اگر انسان بداند که در صورت کشتن کسی او راخواهند کشت کسی را نمی‏کشدو این سبب حیاة و زنده ماندن مردم می‏شود لذا فرموده «فِی الْقِصاصِ حَیوةٌ» در «حیّ» راجع به این جمله که جمله «القتل انفی للقل» را از رونق انداخت سخن گفته‏ایم کلمه «یا اوُلِی الْاَلْبابِ» خطاب است به هر صاحب عقل از هر مذهب و ملت که باشد و صاحبان عقل و اندیشه خواهند دانست که حکم قصاص به صلاح جامعه و سبب حفظ حیات جامعه است. قصاص در قرآن . 1- از این آیه روشن می‏شود که حس انتقام و عاطفه هر دو در اسلام مراعات شده اگر طرف در قتل عمدی بخواهد انتقام بکشد مجاز است و اگر بخواهد عفو کند باز مجاز است «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ اَخیِه» آمدن لفظ «اخ» برای تحریک عاطفه و رحمت است پس قصاص یک انتقام خشن و بی بدل نیست بلکه بدل و عوض هم دارد و آن عفو و گرفتن خون بهاست. 2- مراد از«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» تشریع قصاص در اسلام است و مراد از«اَلْقَتْلی» کشته شدن عمدی است و در قتل خطائی و شبیه به عمد قصاص نیست. عده‏ای از قانوگزاران و نویسندگان قصاص را مخالف مصلحت و عاطفه دانسته و آن را حکمی ناروا قلمداد کرده‏اند وبه جای آن زندان گذاشته‏اند ولی گویند از روزیکه زندان جای قصاص را گرفته شماره قتل در عالم رو به کثرت نهاده و در کتاب «سیری در اسلام» در بحث زندان و مضرات آن از لحاظ معطل ماندن نیروی فعاله و تأمین زندانیان و دستگاه قضائی و اجرایی و حفظ آن و اینکه زندان دردی را دوا نکرده و بلکه برآن افزوده است به تفصیل بحث شده، ملت چه تقصیری دارد که تأمین این همه قاتلان و محافظین آنها را به عهده بگیرد، کوتاه سخن آنکه قرآن در یک کلمه مطلب را تمام کرده و چنانکه گذشت فرموده«وَلَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیوةٌ یا اوُلِی الْاَلْبابِ» و تصدیق آن را به صاحبان عقل واگذاشته آنها که قصاص را مخالف مصلحت جامعه می‏دانند اولوالالباب نیستند با وجود این در جامعه‏های مزبور استثناها قائل شده ودر موارد مخصوص آن رااجرا می‏نمایند واز رادیوها و روزنامه‏ها می‏شنویم که از قول خویش توبه کرده و قصاص را پیش می‏کشند. 3- اینکه فرموده:«اَلْحُرُّ بِالْحُرِ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْاُنثی بالْاُنثی» یعنی آزاد در مقابل آزاد، عبد در مقابل عبد، زن در مقابل زن است اگر بگوییم مفهوم دارد منظور این می‏شود:آزاد را در مقابل آزاد می کشند ولی اگر آزاد عبد را بکشد او را در مقابل عبد نمی‏کشند، و اگر اثبات حصر و تساوی و نفی امتیاز باشد معنی این می‏شود: در مقابل یک نفر فقط یک نفر بکشید چنانکه رسم جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیت کنونی است که اولیاء مقتول در صورت قوی بودن به جای مقتول چندین نفر حتی ده نفر را می‏کشتند و می‏کشند. و آیه . مؤید احتمال دوم است که می‏گوید ولیّ مقتول اسراف در قتل نکند یعنی در مقابل یک نفر فقط یک نفر را بکشد و... آیه . که در باره یهود است از لحاظ وضع قصاص و عفو آن که مضمون «فَمَنْ تَصَّدَقَ بِهِ» است مثل آیه گذشته می‏باشد و «اَلنَّفْسَ بِالنَّفْسِ» مطلق است یعنی نفس در مقابل نفس است و در مقابل مقتول قاتل را می‏کشند خواه مقتول مرد باشد یا زن وخواه عبد باشد یا آزاد همچنین قاتل هر کدام باشد. والله اعلم. و نیز چشم در مقابل چشم است تا آخر، همه مطلق اند و اگر فردی از روی عمد چشم فرد دیگر را کور کندچشم او را کور می‏کنند و فرقی بین جانی و جنایت شده نیست. «وَالْجُرُوحَ قِصاصٌ» نیز همینطور است و برای مطلق زخمها ضارب و مضروب هر کس باشد قصاص معین می‏کند. والله اعلم. ظاهرا: این آیه تفسیر آیه «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» است و نفس در مقابل نفس و عضو در مقابل عضو است بی آنکه امتیازی و فرقی از حیث آزاد ،بنده ،زن و مرد بودن در نظر باشد این است آنچه از بررسی قرآن مجید بدست می‏آید. والله اعلم. * . ماه حرام در مقابل ماه حرام است و اگر کسی احترام آن را مراعات نکند طرف نیز مجبور به مراعات نیست و همه محترمها دارای قصاص و مقابله به مثل اند واگر کسی به شما تجاوز کرد همانطور به او تجاوز کنید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم