چقماقی

لغت نامه دهخدا

چقماقی. [ چ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به چقماق. ( ناظم الاطباء ). آن کس که چقماق میزند یا چقماق دارد. و رجوع به چقماق شود. || ( اِ ) طعن و سرزنش. ( آنندراج ). دشنام و سرزنش. || نوعی از تفنگ که دارای سنگ و چقماق است. ( ناظم الاطباء ). تفنگ چقماقی. تفنگ چخماقی. و رجوع به چخماق شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس فال کارت فال کارت