مورت

لغت نامه دهخدا

مورت. ( اِ ) مورد، که درختچه زیبایی است. ( از یادداشت مؤلف ) : تمام کوچه ها را با مورت فرش کردند، عطریات زیاد بسوختند. ( ایران باستان ج 1 ص 817 ). و رجوع به مورد شود.
مورت. ( اِخ ) دهی است از بخش چولد شهرستان ایلام واقع در 3 هزارگزی شمال باختری چولد با 140 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
مورة. [ رَ ] ( ع اِ ) پشم ریخته گوسفند خواه زنده باشد و یا مرده. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مورد
دهی است از بخش چولد شهرستان ایلام .

دانشنامه آزاد فارسی

مورْت (Meurthe)
پلی بر روی رودخانه رودی به طول ۱۶۰ کیلومتر. از کوه های وژ، در شمال شرقی فرانسه، سرچشمه می گیرد. در جهت شمال غربی جریان می یابد، در فروآر، نزدیک نانسی، به موزل می پیوندد. دپارتمان مورت ـ اِ ـ موزل از این رود نام گرفته است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم