مغستان

لغت نامه دهخدا

مغستان. [ م ُ غ ِ ] ( اِ مرکب ) مجلسی که شاهان اشکانی با رأی اعضای آن تعیین و انتخاب می گردیدند. این مجلس خود مرکب از اعضای دو مجلس دیگر بود: یکی مجلسی به نام شورای خانوادگی که از افراد ذکور خانواده سلطنتی که به حد رشد رسیده بودند تشکیل می شدو دیگر مجلس شیوخ که مرکب از مردان پیر و مجرب و روحانیان بلندمرتبه قوم پارت بود . ( از ایران باستان ج 3 ص 2234، 2648 و 2649 ).
مغستان. [ م ُ غ ِ ] ( اِ مرکب ) نخلستان. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ) ( از اشتینگاس ).
مغستان. [ م ُ غ ِ ] ( اِخ ) موغستان. نام دیگر جزیره هرمز. ( ابن بطوطه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم