فرهنگ فارسی ۱ - حالت گم بوده . ۲ - حیرانی سرگردانی : و از پس ایشان تاریکیها و شبهتهائ ایشان نتوانند که از گم بودگی خود بیرون آیند چون کسی که پیش و پس اوسدی باشد . ۳ - هراسان بودن .