چمیان

لغت نامه دهخدا

چمیان. [ چ َ ] ( اِ ) بمعنی معنویان. ( از برهان ذیل چمی ) . در دساتیر بمعنی خاصان و یا معنیان آمده. ( از انجمن آرا ذیل چمی ) ( از آنندراج ذیل چمی ). چمی خاصان ومعنویان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چم و چمی شود.
چمیان. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 50 هزارگزی جنوب باختری اهواز در کناره کارون و 14 هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان واقع است. آبش از رودخانه کارون بوسیله موتور. محصولش غلات ، صیفی و سبزیجات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان این آبادی از طایفه آل ابوفرهان میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم