مزله

لغت نامه دهخدا

مزله. [ م َ زِل ْ ل َ / م َ زَل ْ ل َ ] ( ع ، اِ ) مزلة. مزلت. لغزشگاه : خلق را در مزله ضلالت و مهلکه جهالت می انداخت. ( تاریخ یمینی ص 260 ). رجوع به مزلت و مزلة شود.

فرهنگ عمید

جای لغزیدن، لغزشگاه.

فرهنگ فارسی

جای لغزیدن، لغ شگاه، مزال جمع
( اسم ) ۱ - جای لغزیدن محل لغزش . ۲ - ( اسم ) لغزش : و مثل ما کسان از مزلت و منقصتی خالی نباشند . جمع : مزال .
جای لغزدیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال نخود فال نخود