نوشین لب

لغت نامه دهخدا

نوشین لب. [ ل َ ] ( ص مرکب ) نوش لب. نوشین دهان :
او سمن سینه و نوشین لب و شیرین سخن است
مشتری عارض و خورشیدرخ و زهره نقاب.فرخی.ز نوشین لب خویش بگشاد بندنظامی. یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقه عشاق بود.حافظ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نوش لب : (( ساقی نوشین لب ) ) .

فرهنگ اسم ها

اسم: نوشین لب (دختر) (فارسی)
معنی: نوش لب، دارای لبی شیرین، شیرین لب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال اوراکل فال اوراکل فال ارمنی فال ارمنی فال سنجش فال سنجش