نمک افشان

لغت نامه دهخدا

نمک افشان. [ ن َ م َ اَ ] ( نف مرکب ) نمک پاش. که نمک بر چیزی افشاند. || گریان. اشک ریزان :
چون بر این خوان نمک بی نمکی است
دیده از غم نمک افشان چه کنم.خاقانی.نمک افشان شدم از دیده کنون
شکرافشان شوم ان شأاﷲ.خاقانی.

فرهنگ فارسی

نمک پاش ٠ که نمک بر چیزی افشاند ٠ یا گریان ٠ اشکریزان ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم