نقش پذیر

لغت نامه دهخدا

نقش پذیر. [ ن َ پ َ ] ( نف مرکب ) که تصویر بر آن به آسانی نقش بندد. کنایه از کسی که کاری یا سخنی در او اثر گذارد :
موم از سر نرمی است چنان نقش پذیر.؟

فرهنگ فارسی

که تصویر بر آن به آسانی نقش بندد . کنایه از کسی که کاری یا سخنی در او اثر گذارد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نخود فال نخود