میمونی

لغت نامه دهخدا

میمونی. [ م َ مو / م ِ مو ] ( ص نسبی ) منسوب به میمون. رجوع به میمون شود.
میمونی. [ م َ مو ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمدبن عیسی ، مکنی به ابواسحاق و ملقب به برهان الدین المیمونی. عارف به تفسیر و علم حدیث. ( 991 هَ. ق. - سال 1079 هَ. ق. ). از اهل مصر بود و دارای تصانیف بسیار در حواشی و شروح است. از اوست : «حاشیه » بر تفسیر بیضاوی. و «تهنئةالاسلام ببناء بیت الحرام ». ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 64 ).

فرهنگ فارسی

ابراهیم ابن محمد بن عیسی مکنی به ابو اسحاق و ملقب به برهان الدین المیمونی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال درخت فال درخت