منتق

لغت نامه دهخدا

منتق. [ م َ ت َ ] ( ع اِ ) از شکم اسب آنچه به زمین رسد وقت خسبیدن. ( منتهی الارب ). آنجای از شکم اسب که هنگام خسبیدن به زمین رسد. ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم