مستمرا

لغت نامه دهخدا

( مستمراً ) مستمراً. [ م ُ ت َ م ِرْ رَن ْ ] ( ع ق ) به طور مستمر. در حال استمرار. اتصالاً. استمراراً. دائماً. پیوسته. همیشه. و رجوع به مستمر و استمرار شود.

فرهنگ فارسی

همیشه پیوسته دایما.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب