مرادمند

لغت نامه دهخدا

مرادمند. [ م ُ م َ ] ( ص مرکب ) آرزومند. مشتاق. راغب. بارغبت. دارای آروزی محال. || محتاج. تنگدست. نیازمند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

آرزو مند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال تماس فال تماس