لغت نامه دهخدا مدس. [ م َ ] ( ع مص ) مالیدن پوست را و جز آن را.( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی قهرمان شجاع افسانه ای قوم ماد که اولین شاه اساطیری این قوم نیز محسوب است .مالیدن پوست را و جز آن را